جدول جو
جدول جو

معنی لعل رنگ - جستجوی لغت در جدول جو

لعل رنگ
(لَ رَ)
دارای رنگی چون لعل. سرخ:
دو یاقوت دادش دگر لعل رنگ
صدوبیست مثقال هر یک به سنگ.
اسدی (گرشاسب نامه).
حریفان خراب از می لعل رنگ
سر چنگی از خواب در بر چو چنگ.
سعدی
لغت نامه دهخدا
لعل رنگ
لال رنگ سرخرنگ دارای رنگ لعل سرخ رنگ: حریفان خراب از می لعل رنگ سر چنگی از خواب در بر چو چنگ. (سعدی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ)
دارای رنگی چون رنگ فیل. فیلی. به لون فیل
لغت نامه دهخدا
(دَ غَ رَ)
حیله باز. نادرست. دغاباز:
به دوستان دغل رنگ من که بیزارم
به عهد ماضی از اسلاف و حالی از اعقاب.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(زُ حَ رَ)
برنگ زحل. تیره رنگ. زحل رنگم، یعنی سیاهم. (شرفنامۀ منیری) (کشف اللغات) :
هم زحل رنگم چو آهن هم ز آتش حامله
وز حریصی چون نعایم آهن و آتش خورم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(رَ)
پیل رنگ. (فرهنگ فارسی معین). دارای رنگی مانند رنگ فیل. فیلی رنگ. رجوع به فیلی شود
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ رَ)
به رنگ لاله. سرخ:
فرامرز را دید همچون نهنگ
سرو دستش از خون شده لاله رنگ.
فردوسی.
به مشگین زگال آتش لاله رنگ
درافتاده چون عکس گوهر به سنگ.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(رَ)
ادکن. (یادداشت مؤلف). نیل فام. کبود نیلی:
هوا شد سیاه و زمین نیل رنگ
دلیران لشکر به سان پلنگ.
فردوسی.
بپوشید سهراب خفتان جنگ
نشست از بر چرمۀ نیل رنگ.
فردوسی.
از چرخ نیل رنگ چه نالد حسود تو
از سیر کلک تو شد در ناله و غرنگ.
سوزنی.
ای پایگاه قدر تو بر چرخ نیل رنگ
دور ورا شتاب و بقای ترا درنگ.
سوزنی.
به دریا ماند موج نیل رنگش
که در دل بود هم در هم نهنگش.
نظامی.
نفس را چو زین طارم نیل رنگ
گذرگه درآمد به دهلیز تنگ.
نظامی.
، کنایه از اسب سیاه رنگ:
سیاوش فرود آمد از نیل رنگ
پیاده گرفتش به آغوش تنگ.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ رَ)
گل کاجیره. کاچیره. کازیره. گل عصفر. گل کاغاله. بهرمان. کافشه. احریض. و رجوع به کاجیره شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
سرخ رگ جهنده. شریان
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیل رنگ
تصویر پیل رنگ
دارای رنگی مانند رنگ فیل فیلی
فرهنگ لغت هوشیار
برنگ لاله سرخ قرمز: بمشکین ز گال آتش لاله رنگ در افتاده چون عکس گوهر بسنگ. (نظامی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لال رگ
تصویر لال رگ
رگ جهنده شریان
فرهنگ لغت هوشیار
لال رخ سرخ روی: و تا وقت غروب حمرت شفق (می) بر مشاهده شاهدان لعل رخ سر سیاه خورد مجلس خالی شد
فرهنگ لغت هوشیار
رنگی مایل به زرد که شبیه به رنگ شغال است
فرهنگ گویش مازندرانی